عید کرونایی
داشتم با خودم فکر می کردم امسال عید می تواند چه شکلی باشد؟ یعنی همه می مانند در خانه و انقدر دست هایشان را می شویند تا مانند لاکپشت دست هایمان برود تو؟ شاید هم نه! فکرش را بکن همه باماسک و دستکش و شیشه ی الکل مانند فضانوردان وارد خانه ی یکدیگر می شویم و هر خانواده یک کارتخوان به خود وصل می کند.
هر سال عاشق این بودم که بدون چتر بروم زیر اولین باران بهار، خیلی آرام دعا بخوانم و خیسِ خیس به خانه برگردم. امیدوارم کووید های نوزده تـوی هوا نباشند و بـاران پاک بهار در امان باشد. می گویند هر قطره ی باران یک فرشته دارد که ان را تا مقصدش همراهی می کند؛ یعنی فرشته هاهم کرونا می گیرند؟
تصورکنید پسته های غیر دربسته جلوی چشم مان باشد و ما برای اولین بار در تاریخ مقاومت کنیم. نکند کسی توی خانه آمده و کرونا داشته و سرفه کرده و کووید های نوزده را سوار بالن کرده تا بر فرودگاه پسته ها فرود بیایند!
آقای کرونا هر چه باشد شما خیلی بهتر از زمین خانم، هستید ،که هر چند وقت یکبار آهنگ بندری می گذارد و برای دریا دلبری می کند و آدم بد و خیلی بد و خیلی خیلی بد را با خود می برد تَه گور تا خوب ها تنها تر شوند و خیلی خوب هارا لب گور تکه تکه می کند. حداقل شما کمی مزایا دارید که الان به چند تن از آن ها اشاره می کنم.
کرون آقای ذلیل شده ،یعنی می شود کاری کنی امسال حاج بابا ، با صورت تیغ تیغ اش ما را سه ماچ محکم نکند و بگذارد جوجه تیغی صورتش برای یکسال تنها بماند؟ یعنی پدربزرگ مادرم دیگر مرا جوری ماچ نمی کند که بعد صورتم را با حوله پاک کنم و همسرش دیگر حرف نزند و جمله ی نفرت انگیز ای کاش یک دختر داشتم می دادم به تو را نگوید.
راستی شمایی که الان این متن را خواندید و مانند من سرطان خانه ماندن و افسردگی پیش از فارغ شدن گرفتید عید می خواهید چه خاکی بریزید در گلدان خانه؟
درباره این سایت